سالگرد عشق....
در غروبی ارام هنگامی که یاس ها عطر حضور تو را پراکنده کردند و را به سمت مهربانیت قامت می بست و مرا به سوی تو هدایت می کرد صدای قلبم را شنیدم.... دومین روز از دومین ماه فصل عاشقان بود که مرا به تو نزدیک کرد در لحظه ای به سبزی تمام دشت ها به وسعت تمام اب ها و به درخشش تک ستاره های اسمان صدایت گوشم را نوازش کرد دست بر سرم کشید صدای تو پلکهایم را باز کرد به وسعت هفت اسمان بیداری غروبهای زیبا و ارامی را در کنار تو و دل مهربانت و وجود سبزت با لحظه هایی رویایی سپری کردم. در طی این مدت صاعقه هایی هر چند کوتاه و گذرا دلهایمان را شکست و سبزین...